♥♥♪♫سنسیز گون لر♫♪♥♥

عکس های عاشقانه تنهایی زیر باران

شب شهر خوابیده از خستگی تا فردا شروع شه بازم زندگی

شبه اما بیدارمو بی قرار دچار عذابی مثه انتظار

چراغ اتاقم تا صبح روشنه یه مشت عکس روی تخت خواب منه

به آهنگی که دوست داری گوش میدم دیگه کم مونده روانی میشم

به دستای کی رفتی عادت کنی آخه با کی میخوای رفاقت کنی

قسم خورده بودی بمونی به پام چجوری میتونی خیانت کنی

شبه من هنوزم پر از خاطرم شبه من چطور از تو باز بگذرم

چطور از پسه تنهایی بر بیام خدایا یه شب خواب راحت میخوام

خدایا یه شب خواب راحت میخوام

نوشته شده در دو شنبه 1 دی 1393ساعت 19:16 توسط ♣DaYaN♣|

عکس های غم انگیز با موضوع تنهایی عاشقانه

تو خیلی خوشبختی که عاشق اونی تو خیلی خوشبختی که اون دوست داره
تا وقتی تو چشمات غمه نمیخنده تا لحظه ای که تو نخوابی بیداره

تو خیلی خوشبختی که عشق من الان کنار تو داره چشاشو می بنده
یه کاری کن هر بار از اینجا رد میشم ببینم آرومه خوشین و میخنده
من عاشقش بودم ولی چون اون می خواست با چشمای گریون سپردمش دستت
تو خیلی خوشبختی از اون شبی که من با گریه تو بارون سپردمش دستت

میخوام مثل چشمات مواظبش باشی بمونی و همراش تا وقتی دنیاشی
برای خوشبختیش بجنگی با سختی تو جای من نیستی تو خیلی خوشبختی

تو خیلی خوشبختی که هرشب و هر روز میتونی تو چشماش ببینی رویاتو
یه کاری کن از هر کسی که پرسیدم چطوره احوالش بگن خوشه با تو

من عاشقش بودم ولی چون اون می خواست
با چشمای گریون سپردمش دستت
تو خیلی خوشبختی از اون شبی که من
با گریه تو بارون سپردمش دستت

 

نوشته شده در دو شنبه 1 دی 1393ساعت 19:4 توسط ♣DaYaN♣|

عکس های غم انگیز با موضوع تنهایی عاشقانه

چشمامو رو هر چیزی که ذهنمو میکشونه سمت تو میبندم

من نه تنها از تو که بعد از تو از تمومه زندگیم دل کندم

من گذشته بودم از هر چیزی که تو رو میخواست ازم دور بکنه

هیچ کسی نمیتونست قلب منو به جدایی از تو مجبور بکنه

حالا تو رفتیو من بیزارم

از خاطراته خیس تو بارون

از هر کسی که مثه تو باشه

از آدمای تویه خیابون

من به تعداد خیابونای شهر خاطره دارم ازت این کم نیست

وای از این دلتنگی وای از این دوری این همه غصه و غم حقم نیست

نوشته شده در دو شنبه 1 دی 1393ساعت 18:58 توسط ♣DaYaN♣|

عکس های غم انگیز با موضوع تنهایی عاشقانهبسوزه عاشقی همون که قلب من به خاطرش شکست
میگفت که عشقمون شده همش هوس نمیدونم چرا یهو چشاشو بست
بسوزه عاشقی که عطر اطلسی رو از دلم پروند منو تا آخر هوایه غم کشوند
با نهایت بیرحمی نموند
نیستی سهم من تو این شبا شده یه هق هقو یه بالش
ولی باز آرزوم اینه که خوش باشی کنارش
تموم خاطراتمون واسه من عشق ماله تو
این روزا دلم همش هوایه گریه داره
با چه خیس شدن ازش دونه دونه عکس های تو
بسوزه عاشقی که سپرده منو به یاد تویه یادگاریه قشنگ از تو موند رویه دلم
ممنونم از این که رفتیو غمت شد حاصلم
نمیره زنگ خنده هات تو این اتاق بی صدا از سرم
از تو هیچی جز همین یدونه عکس برام نموند
رقص قاصدک منو به سمت عطر تو کشوند
همونی که یه دل نه صد عاشق چشاش شدم منو سوزوند
بسوزه عاشقی همون که قلب من به خاطرش شکست
میگفت که عشقمون شده همش هوس نمیدونم چر
ا یهو چشاشو بست
بسوزه عاشقی که عطر اطلسی رو از دلم پروند منو تا آخر هوایه غم کشوند
با نهایت بیرحمی نموند

نوشته شده در دو شنبه 1 دی 1393ساعت 18:36 توسط ♣DaYaN♣|

عکس های غم انگیز با موضوع تنهایی عاشقانه

هوای دلگیرو بغض نفس گیرو غروب پاییزو عشق غم انگیزو

تنهایی راهو من موندمو آه و بازم که بارونو حال پریشونو

بازم که بارونو خاطره هامونو

چه رویاهایی داشتم چه نقشه ها کشیدم

کجای این راه گم شدم که اشتباه رسیدم

ببین کجا رسیدم

حال و روز من خرابه کاش میشد ندم ادامه این روزای بی تو بودنو

هر طرف که پا میذارم یک نشونی از تو دارم میسوزونه یاد تو منو

چطور منو آسون سپردی به فراموشی بعد من بگو با کی هم آغوشی

بعد من بگو با کی هم آغوشی

حقم نبود منی که برای تو ساده میمردم

قسم راستمو روی اسم تو میخوردم , قسم راستمو

حال و روز من خرابه کاش میشد ندم ادامه این روزای بی تو بودنو

هر طرف که پا میذارم یک نشونی از تو دارم میسوزونه یاد تو منو

نوشته شده در دو شنبه 1 دی 1393ساعت 18:30 توسط ♣DaYaN♣|

خودتو بپوشون هوا سرده ها ببین خاطراتت پیله کرده ها

که فقط تورو جلو چشمام میبینم منو نگاه حواست کجا پرته ها

راستی بهتری ببینم شرایطتت خوبه هوای این روزا مطابق شرایطت بوده

ببین منم دیگه واسه تو ندارم دلشوره راستی این رنگ مو چقد بهت میاد توله

نبین این حالمو یه زمانی میخندیدم اگه گیر میدادم از این روزا میترسیدم

که آخر اومد همه چی خراب شد رو سرم به این دیوونه بازیامم هنوز میخندی نه

رگمو زدم یادته گفتی دیوونه نشی یاا گفتم درد داره جاشم میمونه نه زیاد

زدم بفهمی اونروزا چقدر عشقتو داشتم گفتم جای دستامو هیچ وقت به غریبه ندی یاا

الان کجایی پیش کی همش سواله با خودم میگم به یاد کی بیداره

به اونم میگی وقتی میخوابی به من فک کن اونم لمسش میکنه یعنی میذاره

نگو نمیمونم بین ما همه چی سرده دیگه نمیتونم اونروزا برنمیگرده

شاید یادت نمیاد ولی حرفایی که زدی هنوز تو گوشمه که منو دیوونه کرده

نگو نمیمونم بین ما همه چی سرده

دیگه نمیتونم اونروزا برنمیگرده

شاید یادت نمیاد ولی حرفایی که زدی

هنوز تو گوشمه که منو دیوونه کرده

هر کی شنید میگه چه قصه ی دلخراشی گفتی خوب باش نمیخوام تو این بحثا باشیم

خودت کاری کردی همه غمم تو شدی الان بیخیال کنار از ما بهتراشی

پیش دوست و آشنا آبرو نذاشتی بمونه کسی از این رابطه هم چیزی نخواستی چیزی بدونه

گفتم نوکرتم باشه فقط تو غصه نخور دلم دیوونه ی تو بود ولی نخواستی بمونه

دلم گرفته بهم ریخیتیم یه دفعه یادته خواب دیدم مال هم نیستیم یه دفعه

تا صبح اشک میریختیم دیدی تعبیر شد آخر اینقدر گریه کردیم زیر بارون خیس شیم یه دفعه

بگو اونا چی شد کجا رفته حالا همون روزایی رو میگم که هفته هامو

پای پیاده اومدم فقط تورو ببینمت الان کنار اون یکی رو تخت حالا

اینا بده گفتنش خودت میدونی گفتم لااقل پای یه سری حرمتا میمونی

اما نشد آخرش همه حرمتا شکست تو چشاش خیره نشو آخه چجوری میتونی

نگو نمیمونم بین ما همه چی سرده دیگه نمیتونم اونروزا برنمیگرده

شاید یادت نمیاد ولی حرفایی که زدی هنوز تو گوشمه که منو دیوونه کرده

نگو نمیمونم بین ما همه چی سرده

دیگه نمیتونم اونروزا برنمیگرده

شاید یادت نمیاد ولی حرفایی که زدی

هنوز تو گوشمه که منو دیوونه کرده

نوشته شده در دو شنبه 1 دی 1393ساعت 17:38 توسط ♣DaYaN♣|

لالایی اش را من خواندم

روی پای دیگری خوابش برد . . .

84.jpg

نوشته شده در چهار شنبه 19 آذر 1393ساعت 14:42 توسط ♣DaYaN♣|




 عشق آدم را داغ می کند و دوست داشتن آدم را پخته می کند



هر داغی یک روز سرد می شود ، ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . .


دوستت دارم

*
*
*

دوستت داشتم …


زیاد …


کمش کردی …


کمترش کردی …


بی تفاوت شدم …


لااقل دیگر مرا به نفرت نرسان …


*
*
*
تنهـــایــی یعنـــــی ...

درد ِ دلــــ ــهاتــــ ُ شبـــــا بـــا چشمــــای خیـــس

فقــــط بتونــــی بـهـ بالشــــ ِ زیــــر سـرتـــــ بگــــی !

نوشته شده در چهار شنبه 19 آذر 1393ساعت 14:22 توسط ♣DaYaN♣|

کمی زود بود

ولی دعایت گرفت مادربزرگ

پیر شدم !!!


92.jpg

نوشته شده در چهار شنبه 19 آذر 1393ساعت 14:22 توسط ♣DaYaN♣|

آقايون عزيز!
اون دختري كه...
وقتي سيگار ميذاري رو لبت ، از لبت بر ميداره
وقتي بغض مردونه ميكني ، اخم ميكنه
وقتي بخاطرش دعوا ميكني ، كلي قربون صدقه ات ميره
وقتي غرورت ميشكنه ، با لبخند از اول ميسازتش
وقتي ميترسه ، آروم بهت ميفهمونه
وقتي ماشينت رو ميفروشي ، ميگه بريم پياده روي

رو بايد قاب كني بذاري رو 4 ضلع قلبت...بــــــــــــــــله

نوشته شده در چهار شنبه 19 آذر 1393ساعت 13:21 توسط ♣DaYaN♣|

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد


آخرين مطالب
» <-PostTitle->
Design By : MohammadDesign.IR